شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
+ مرا وقتي گرفتار خودم بودم صدا کردي مرا از من، مرا از قيدِ من بودن رها کردي دوباره روي ماهت محو شد در رشته هاي شب تو با زيبايي‌ات اين حرف‌ها را نخ نما کردي... نماز عشق مي خواندم، امامم حضرت دل بود کنارم بي تکلّف ايستادي، اقتدا کردي به هم نزديک بوديم، آتش از لب‌هات مي‌تابيد دلت مي‌خواست لب‌هاي مرا، امّا حيا کردي من از خود نيمه‌اي را ديده بودم "عاقل" اما تو مرا با نيمه ي ديوانه ي من آشنا کردي??
ساعت دماسنج
عروسك كلبه ساكت خيال
رتبه 0
0 برگزیده
801 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top