پيام
+
من هوس را نمي شناسم
تو براي من بوي هوس نمي دهي
من نياز را مي فهمم
دلتنگي را حس مي کنم
گناه از تو نبود
تو به من گفتي که مسافري
و من همان قهوه خانه ي در مسير
در کنار جويبار با درخت تنومند سايه گسترم
تو سرشار از نياز بودي
سرشار از دلتنگي
اگر مي خواستمت بايد نيازمند و دلتنگ نگهت مي داشتم
ولي من خوي بخشندگي ام را ار آن جويبار آموخته بودم و آن درخت
طوبای محبت
92/8/1
عروسك كلبه ساكت خيال
خواهش ميكنم دوست من ،،، لطف داريد ،،، باعث افتخارمه كه شما و چند نفر هستن تو پارسي بلاگ ،،، كه نوشته هاي من رو دوس دارن ،،، @};-