هی کافه چی !
میزهایت را تک نفره کن ....
هی کافه چی !
میزهایت را تک نفره کن ....
آهای سرنوشت...
اسکار حق توست ...
سالهاست که مرا فیلم کرده ای ...
زندگی !
همه ى درد من این است، یک نفر در زندگى من هست که نیست…!!
برای رسیدن به هم
هیچ چیز کم نداریم
به غیر از یک معجزه …!!!
کلاغ جان ...
قصه من به سر رسید ...
سوار شو ...
تو را هم تا خانهات می رسانم ...
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!)
و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده
غضنفرسوار تاکسی بوده ...
بعد از مدتی یکی پیاده میشه و درو محکم میبنده ...راننده میگه : الاغ بی شعور ...
یه کمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محکم می بنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ...
خلاصه نوبت به غضنفرمیرسه و غضنفرهم با دقت در و آهسته می بنده می بینه راننده داره نگاش می کنه به راننده می گه :
چیه ... الاغ باشعور ندیدی
غضنفریه بار میره مشهد ، دو بار هم میره قم. دوستاش بهش میگن مش قمقمه!