ساعت هم مست کرده
مثل من ...
مانده است روی وقت قرارمان
فراموش کرده که رفته ای
عجب عالمیست مستی ....
برایم سیگاری آتش بزن
میان لب هایم بگذار و دور شو ....
پر از باروتم !!!
مــن زانــو هـایـم را بــه آغـوش کــشیده بـــودم...
وقتــی تــو بــرای آغــوش دیـگری...
زانــو زده بـودی ...
اینجا تا پیراهنت را سیاه نبینند
باور نمی کنند
چیزی از دست داده باشی ...
خیلی سخته ؛
از این همه دل ....
یه دونشم برام تنگ نمیشه.... !!!
مرا به یک آغــــوشِ گــرم
میهمان کن ...
اهلِ چای یا قهوه نیستم !!
خدایا..!!
کاش اعتراف کنی
جهنمی در کار نیست
برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست!
راننده اسکناس مچاله راازمن گرفت وپرسید : یک نفرید؟
مکثی کردم وبی حوصله گفتم : بله اقا، خیلی وقته...
اصلن کاش گرگی می آمد
و دستان سفید کرده اش را نشانمان می داد
و در را برایش باز می کردیم !
لعنتی ! در این خانه را گرگ ها هم نمی زنند دیگر !
بعد از مُردنم سرم را جدا کنید
بگذارید روی شانه ام .
شانه ای که سر می خواست
سری که شانه می خواست
هر دو را برسانید به آرزوشان...